تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- او قبلاز رفتن دوش تندی گرفت.
- رشد تند فناوری زندگی ما را تغییر داده است.
- چاقو خیلی تند است و میتواند تقریباً هر چیزی را برش دهد.
- چاقو لبهی تندی داشت و بهراحتی سبزیجات را برش میداد.
- من عاشق غذای تند هستم، بهخصوص کاری تایلندی.
- من عاشق اضافه کردن چند فلفل تند به سس پاستا هستم.
- مدیر تند اغلب محیط کاری پراسترس ایجاد میکرد.
- مربی تند اغلب با داوران بحث میکرد.
- مایع تمیزکنندهی تند بهسرعت چربی را حل کرد.
- او همیشه وقتی نیاز به تمرکز دارد، چای تند دم میکند.
- جاده در نزدیکی قله پیچ تندی داشت.
- جاده پیچ تندی بهسمت چپ داشت.
- نبض او تند میزند.
- او تند متوجه اشتباهش شد و عذرخواهی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تند» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تند