امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

توانایی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

قدرت، نیرو

فونتیک فارسی

tavaanaayi
اسم
ability, power, capability, strength, force, sinew, potency, might, puissance, faculty, skill, energy, capacity

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- او توانایی اداره‌ی این شرکت بزرگ را ندارد.

- He does not have the ability to manage this large company.

- موفقیت نشانه‌ی توانایی است.

- Success is an index of ability.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد توانایی

  1. مترادف:
    استطاعت اقتدار تسلط توانمندی پرتوانی طاقت عرضه قدرت قوا قوه مقاومت نفوذ نیرو وسع
    متضاد:
    ناتوانی

ارجاع به لغت توانایی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «توانایی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/توانایی

لغات نزدیک توانایی

پیشنهاد بهبود معانی