پزشکی to whiplash
to whiplash
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ورزشکار وقتی روی تشک افتاد، مهرههای گردنش جابهجا شد.
The athlete whiplashed as he landed on the mat.
ماشین یکدفعه ترمز کرد و باعث شد مهرههای گردنم جابهجا شود.
The car suddenly braked, causing me to whiplash.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جابهجا شدن مهرههای گردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جابهجا شدن مهرههای گردن