sorcery, magic, witchery, wizardry, witchcraft, sortilege, necromancy, voodooism, thaumaturgy
sorcery
magic
witchery
wizardry
witchcraft
sortilege
necromancy
voodooism
thaumaturgy
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنها را با جادوگری از زندانهایشان آزاد کرد.
She used magic to free them from their prisons.
جادوگری در داستان، خوانندگان جوان را مجذوب خود کرد.
The sorcery in the story captivated the young readers.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جادوگری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جادوگری