permissible, allowable, revocable, voidable, licit, all right, acceptable, allowed, lawful, admissible, warrantable, kosher, sanctionable, permitted
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
رفتار او ازنظر کمیته جایز تشخیص داده شد.
His behavior was deemed permissible by the committee.
این شوخی جلوی خانمها جایز نیست.
This joke is not kosher in front of ladies.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جایز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جایز