spark, sparkle, gleam, scintilla, scintillation, flash, arc, twinkle
spark
sparkle
gleam
scintilla
scintillation
flash
arc
twinkle
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
به هم مالیدن دو سنگ جرقه تولید میکند.
Rubbing two stones together produces sparks.
جرقهی امید در چشمانش بود.
There was a sparkle of hope in her eyes.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جرقه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جرقه