investigative, investigatory
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کارآگاه جستوجوگرانه روی پروندهی تحقیقاتی کار کرد.
The detective worked diligently on the investigative case.
وکیل یک تجزیهوتحلیل جستوجوگرانه از شواهد انجام داد.
The lawyer conducted an investigative analysis of the evidence.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جستوجوگرانه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جستوجوگرانه