آخرین به‌روزرسانی:

حشری به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / hashari /

oversexed, hot, virile, horny, nymphomaniac

شهوتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

او بعداز تماشای آن فیلم عاشقانه کمی حشری شد.

He felt a bit horny after watching that romantic movie.

دوباره حشری شده است!

He has the hots again!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حشری

  1. مترادف:
    صفت
    متضاد:
    خارشکی
  1. مترادف:
    شهوتران شهوتی هوسباز هوسران

ارجاع به لغت حشری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حشری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حشری

لغات نزدیک حشری

پیشنهاد بهبود معانی