فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

حکمت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

عقل، خرد

فونتیک فارسی

hekmat
اسم

wisdom, providence, sapience, sagacity

سخنرانی‌های پروفسور همیشه مملو از حکمت و معرفت بود.

The professor's lectures were always filled with sapience and wisdom.

پیرمرد فرزانه حکمتش را به شاگردان جوانش منتقل کرد.

The wise old man imparted his wisdom on the young apprentice.

فلسفه

فونتیک فارسی

hekmat
اسم

philosophy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

حکمت من این است که همیشه با دیگران با مهربانی و احترام رفتار کنم.

My philosophy is to always treat others with kindness and respect.

حکمت شرکت در اولویت قرار دادن رضایت مشتری است.

The company's philosophy is to prioritize customer satisfaction.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حکمت

  1. مترادف:
    تصوف
  1. مترادف:
    علم‌برین مابعدالطبیعه فلسفه
  1. مترادف:
    عرفان
  1. مترادف:
    خرد دانایی فرزانگی
  1. مترادف:
    کمال
  1. مترادف:
    علم فرزان معرفت
  1. مترادف:
    پند اندرز
  1. مترادف:
    دلیل علت سبب
  1. مترادف:
    مشیت الهی علم الهی

ارجاع به لغت حکمت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حکمت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حکمت

لغات نزدیک حکمت

پیشنهاد بهبود معانی