ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

خل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    khal
  • half-witted
  • عامیانه bats, cracked, crackpot, daffy, balmy, cuckoo, kook, kookie, kooky, loco, loony, nut case, nuts, nutty, scatty, screwy, wacky, bananas, batty, bonkers, barmy
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خل

ارجاع به لغت خل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خل

لغات نزدیک خل

پیشنهاد بهبود معانی