آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

خواستگاری کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / khaastegaari kardan /

to woo, to propose marriage, to court, to act as a suitor, to ask for someone's hand

to woo

to propose marriage

to court

to act as a suitor

to ask for someone's hand

تقاضای ازدواج کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

او از دختر من خواستگاری کرد.

He asked for my daughter's hand.

وقتی از او خواستگاری کردی چه واکنشی نشان داد؟

What reaction did she show when you proposed to her?

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت خواستگاری کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خواستگاری کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خواستگاری کردن

لغات نزدیک خواستگاری کردن

پیشنهاد بهبود معانی