himself, oneself, own, herself, itself
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بچّه هنوز خودش نمیتواند غذا بخورد.
The baby can't feed itself yet.
او مردی است که حتی به برادر خودش نارو زد.
He is a man who even double-crossed his own brother.
معادل انگلیسی «خودش»، بسته به جنس و فاعل جمله Himself / Herself / Itself است.
کلمهی «خودش» در زبان فارسی یک ضمیر بازتابی (reflexive pronoun) است. این واژه برای تأکید یا برای بازتاب عمل فاعل به خودش استفاده میشود. بسته به اینکه فاعل جمله مرد، زن، یا شیء (یا حیوان) باشد، معادل آن در زبان انگلیسی تغییر میکند.
کاربردهای اصلی:
1. ضمیر بازتابی (Reflexive use): برای نشان دادن اینکه فاعل کاری را بر روی خودش انجام میدهد.
مثال فارسی: او خودش را در آینه دید. | انگلیسی: He saw himself in the mirror.
2. تأکید (Emphatic use): برای تأکید بر اینکه عمل را خود آن شخص انجام داده، نه شخص دیگری.
مثال فارسی: این نقاشی را خودش کشید، نه معلمش. | انگلیسی: She painted it herself, not her teacher.
نکته مهم در ترجمه:
در فارسی، «خودش» ممکن است هم به صورت بازتابی و هم تأکیدی به کار برود، اما در انگلیسی برای این دو کاربرد، لحن جمله یا جایگاه ضمیر بازتابی میتواند متفاوت باشد. به عنوان مثال:
He hurt himself. (او خودش را زخمی کرد.) → بازتابی
He himself fixed the car. (او خودش ماشین را تعمیر کرد.) → تأکیدی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خودش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خودش