آخرین به‌روزرسانی:

خیز به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

جهش

فونتیک فارسی

khiz
اسم

jump, leap, skip, bound, dart

خیز بلند ورزشکار رکورد جهانی را شکست.

The athlete's long jump broke the world record.

خیز ناگهانی خرگوش مرا از جا پراند.

The rabbit's sudden jump startled me.

تراکم زیاد از حد مایع در فضاهای بافتنی بدن

فونتیک فارسی

khiz
اسم

پزشکی edema, swelling

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

خیز در پاهایش راه رفتن را برایش سخت می‌کرد.

The edema in her legs made it difficult for her to walk.

خیز در مچ پا

edema in ankle

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خیز

  1. مترادف:
    پرش جست جهش
  1. مترادف:
    تاخت
  1. مترادف:
    جهیدن
  1. مترادف:
    ارتفاع بلندی (ایوان دیوار طاق)

ارجاع به لغت خیز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خیز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خیز

لغات نزدیک خیز

پیشنهاد بهبود معانی