jump, leap, skip, bound, dart
خیز بلند ورزشکار رکورد جهانی را شکست.
The athlete's long jump broke the world record.
خیز ناگهانی خرگوش مرا از جا پراند.
The rabbit's sudden jump startled me.
پزشکی edema, swelling
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خیز در پاهایش راه رفتن را برایش سخت میکرد.
The edema in her legs made it difficult for her to walk.
خیز در مچ پا
edema in ankle
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خیز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خیز