فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

دمیدن به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی

damidan

to blow, to breathe upon(or into), to inflate, to appear (as thedawn)to sprout

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دمیدن

  1. مترادف:
    برآمدن سرزدن طلوع
  1. مترادف:
    وزیدن
  1. مترادف:
    رستن روییدن
  1. مترادف:
    باد کردن فوت کردن

ارجاع به لغت دمیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دمیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دمیدن

لغات نزدیک دمیدن

پیشنهاد بهبود معانی