فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

دهکده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • روستا
  • فونتیک فارسی

    dehkade
  • اسم
    small village, hamlet, village, settlement
    • - کشمکش میان آن دو لرد دهکده را دچار مصیبت کرد.

    • - Strife between the two Lords afflicted the village.
    • - سیل دهکده را نابود کرد.

    • - The flood played havoc with the village.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد دهکده

ارجاع به لغت دهکده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دهکده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دهکده

پیشنهاد بهبود معانی