small village, hamlet, village, settlement
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کشمکش میان آن دو لرد دهکده را دچار مصیبت کرد.
Strife between the two Lords afflicted the village.
سیل دهکده را نابود کرد.
The flood played havoc with the village.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دهکده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دهکده