فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

دهکده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

روستا

فونتیک فارسی

dehkade
اسم

small village, hamlet, village, settlement

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

کشمکش میان آن دو لرد دهکده را دچار مصیبت کرد.

Strife between the two Lords afflicted the village.

سیل دهکده را نابود کرد.

The flood played havoc with the village.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دهکده

  1. مترادف:
    آبادی ده دهات رستاق روستا قریه قصبه

ارجاع به لغت دهکده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دهکده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دهکده

لغات نزدیک دهکده

پیشنهاد بهبود معانی