آخرین به‌روزرسانی:

روستا به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / roostaa /

village, countryside, country, farming community, hamlet

ده، دهکده، آبادی، قریه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

گروهی از دختران روستا دور آن‌ها را گرفتند.

A bevy of village girls surrounded them.

شورایی از ریش‌سفیدان روستا را اداره می‌کند.

A council of elders governs the village.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

از روستا به قشون کمک رساندن

subsisting troops off the country

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد روستا

  1. مترادف:
    آبادی ده دهات دیه رستاق قریه قصبه

ارجاع به لغت روستا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «روستا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/روستا

لغات نزدیک روستا

پیشنهاد بهبود معانی