footprint, trail, footstep, spoor, trace, track, footmark, echo, print, vein
footprint
trail
footstep
spoor
trace
track
footmark
echo
vein
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کارآگاه ردپاها را بهسمت در مخفی دنبال کرد.
The detective followed the footsteps to the hidden door.
ردپاها در برف
footprints in snow
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ردپا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ردپا