با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

رشته به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    reshte
  • spun, field, line, string, range, series, train, tie, bond, filamentfibre, staple, strip(s) of dough, ribbon, vermicelli, guinea-worm
  • مجازی thread
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد رشته

ارجاع به لغت رشته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رشته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/رشته

لغات نزدیک رشته

پیشنهاد بهبود معانی