to pour, to shed, to spill, to splash, to fall, to rain
to pour
to shed
to spill
to splash
to fall
to rain
چای ریختن
to pour tea
او سهواً قهوه را روی پیراهن جدیدش ریخت.
She accidentally shed coffee on her new dress.
to flow (into), to stream, to run, to outflow
to flow
to stream
to run
to outflow
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
رودخانه تا پایان تابستان به اقیانوس خواهد ریخت.
The river will flow into the ocean by the end of the summer.
آب پساز باران شروع به ریختن در مسیر سنگی کرد.
The water began to stream down the rocky path after the rain.
to cast (molten metal), to found, to mould
to cast
to found
to mould
هنرمندان با دقت ریختند تا طرحهای پیچیدهای بسازند.
The artisans cast with precision to create intricate designs.
زمانی که فلز شروع به سرد شدن کرد، مشخص بود که ریختن موفق خواهد بود.
As the metal began to cool, it was clear that the cast would be successful.
to be poured, to pour, to discharge, to disgorge, to jet, to rush (in or out), to spit out, to expel, to gush (out), to spew (out)
to be poured
to pour
to discharge
to disgorge
to jet
to rush
to spit out
to expel
to gush
to spew
شکلات مایع میتواند برای تزئین روی کیک ریخته شود.
Liquid chocolate can be poured over the cake for decoration.
پساز حفاری، نفت از زمین ریخت.
The oil gushed out of the ground after the drilling.
to shed, to scatter, to strew, to spatter, to litter, to jettison
to shed
to scatter
to strew
to spatter
to litter
to jettison
باغبان دانهها را در سراسر زمین ریخت.
The gardener shed seeds across the entire field.
باد شروع به ریختن برگها در سرتاسر پارک کرد.
The wind started to scatter the leaves all around the park.
to spread, to pour, to shed, to destroy
to spread
to pour
to shed
to destroy
خون ریختن
to shed blood
آبرو ریختن
to destroy reputation
معادل انگلیسی کلمهی «ریختن» بسته به بافت جمله میتواند to pour، to spill، to drop، to shed، یا حتی to scatter باشد.
«ریختن» فعلی چندمعنایی در زبان فارسی است که در موقعیتهای مختلف کاربردهای گوناگون دارد. بهطور کلی، به حرکتِ مایع یا ذرات از نقطهای به نقطهی دیگر، معمولاً بهصورت آزادانه یا بدون کنترل کامل اشاره دارد. برای مثال، وقتی میگوییم «آب را در لیوان ریخت»، منظور to pour است. اما اگر کسی بگوید «چای ریخت روی لباسش»، بهمعنای to spill است، یعنی اتفاقی و ناخواسته.
همچنین «ریختن» در مورد جامدات هم بهکار میرود: مثلاً «دانهها را روی زمین ریخت» که در انگلیسی میشود to fall یا to scatter.
در مورد احساسات یا عناصر انتزاعی هم دیده میشود: «اشک ریخت» معادل to shed tears است.
حتی در معنای ریختن افراد به جایی (مثلاً: «مردم به خیابانها ریختند») میتوان از to flood into, to pour into, یا to rush استفاده کرد.
از لحاظ مفهومی، «ریختن» اغلب حالتی از رهایی یا انتشار دارد—چه در حرکت مایعات، چه اشک، چه دانهها و چه حتی جمعیت. واژهایست پرکاربرد، تصویری، و بسیار زنده که بسته به زمینه، میتواند احساس، حرکت، یا تغییر حالت را بهخوبی منتقل کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ریختن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ریختن