آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

    ریشه به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / rishe /

    گیاه‌شناسی root, rootstock, radicle, radix, rhizome, rhizo-

    root

    rootstock

    radicle

    radix

    rhizome

    rhizo-

    قسمت پایینی گیاه

    ریشه‌ی گیاه برای رشد نیاز به آب دارد.

    The root of the plant needs water to grow.

    انواع ریشه برای پیوند زدن انواع مختلف گیاهان با هم بسیار مهم هستند.

    Rootstock varieties are crucial for grafting different types of plants together.

    اسم
    فونتیک فارسی / rishe /

    base, basis, foundation, rundiment, causation, core, origin, mainspring, wellspring

    base

    basis

    foundation

    rundiment

    causation

    core

    origin

    mainspring

    wellspring

    اصل، بنیاد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    اعتماد ریشه‌ی هر رابطه‌ی قوی است.

    Trust is the base of any strong relationship.

    ریشه‌ی علاقه‌ی او به نقاشی به دوران کودکی برمی‌گردد.

    The origin of her passion for painting can be traced back to childhood.

    اسم
    فونتیک فارسی / rishe /

    frill, fringe, loose, loose strings, warps, end warps, tassel

    frill

    fringe

    loose

    loose strings

    warps

    end warps

    tassel

    هر تار فرش آویزان

    ریشه‌ی فرش به اتاق حالتی شیک داد.

    The frill of the carpet added an elegant touch to the room.

    او روی ریشه‌ی فرش پا گذاشت و لیز خورد.

    She stepped on the fringe of the carpet and stumbled.

    اسم
    فونتیک فارسی / rishe /

    ریاضی radical, root, radix

    radical

    root

    radix

    توان کسری اعداد

    ریشه‌ی ۱۶ برابر با ۴ است، زیرا ۴ در خود ضرب شده برابر با ۱۶ می‌شود.

    The radical of 16 is 4, since 4 multiplied by itself equals 16.

    یافتن ریشه‌ی چندجمله‌ای می‌تواند پیچیده باشد.

    Finding the root of a polynomial can be complex.

    اسم
    فونتیک فارسی / rishe /

    زبان‌شناسی root, radix, etymon

    root

    radix

    etymon

    اصل واژه

    ریشه‌ی کلمه‌ی «خوش‌حالی»، «خوش» است.

    The root of the word 'happiness' is 'happy'.

    ریشه‌ی یک کلمه معمولاً معنی اصلی آن را فاش می‌کند.

    The radix of a word often reveals its original meaning.

    اسم
    فونتیک فارسی / rishe /

    شیمی radical

    radical

    بنیان

    در شیمی آلی، ریشه‌های آزاد معمولاً گونه‌های بسیار واکنش‌پذیر هستند.

    In organic chemistry, free radicals are often highly reactive species.

    ریشه‌ها می‌توانند ازطریق روش‌های مختلفی، از جمله حرارت و نور، تولید شوند.

    Radicals can be generated through various methods, including heat and light.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ریشه

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    اصل بن بنیاد بیخ پایه
    مترادف:
    رگه
    مترادف:
    جذر رادیکال

    ارجاع به لغت ریشه

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ریشه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ریشه

    لغات نزدیک ریشه

    • - ریشگی
    • - ریشو
    • - ریشه
    • - ریشه اصلی گیاه
    • - ریشه اولیه
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.