فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

زبر به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ناصاف

فونتیک فارسی

zebr
صفت

coarse, rough, harsh, coarsegrained, prickly, bristly, shaggy, granular, grainy, gritty, splintery, gross, rugged, jugged, scratchy

دستان پیرمرد زبر و پر از پینه بود.

The old man's hands were rough and full of callouses (calluses).

پارچه‌ی زبر

coarse cloth

فتحه

فونتیک فارسی

zebar
اسم

قدیمی a diacritical mark in the Persian script that signifies the vowel sound "a"

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
بالا

فونتیک فارسی

zebar
اسم

ادبی upper part, top, top, over, above

زبر جعبه به‌خوبی محکم شده بود.

The up of the box was sealed tightly.

تابلو‌ی نقاشی زبر شومینه آویزان است.

The painting hangs above the fireplace.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زبر

  1. مترادف:
    خشن درشت زمخت ضخیم ناصاف
    متضاد:
    لین نرم
  1. مترادف:
    بالا فوق کسره
    متضاد:
    پایین زیر

ارجاع به لغت زبر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زبر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زبر

لغات نزدیک زبر

پیشنهاد بهبود معانی