to trouble, to cause trouble, to incommode, to bother, to cause inconvenience, to discomfort, to distress, to discomfit
to trouble
to cause trouble
to incommode
to bother
to cause inconvenience
to discomfort
to distress
to discomfit
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خیلی به شما زحمت دادیم.
We gave you a lot of trouble.
این صندلی ناراحت خیلی مرا زحمت میدهد.
This uncomfortable chair bothers me a lot.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «زحمت دادن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زحمت دادن