با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

سالن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • تالار
  • فونتیک فارسی

    saalon
  • اسم
    amphitheater, hall, auditorium
    • - همه‌ی نمایندگان در سالن جمع شده بودند.

    • - All the deputies were assembled in the hall.
    • - دزدکی توی سالن آمد.

    • - He sneaked into the hall.
    • - سالن استراحت

    • - lounge
    • - سالن انتظار

    • - waiting room, lobby
    • - سالن سینما

    • - cinema, movie theater
    • - سالن غذاخوری

    • - mess hall, dining hall
    • - سالن زیبایی

    • - beauty parlour, beauty salon, beauty shop
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سالن

ارجاع به لغت سالن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سالن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سالن

پیشنهاد بهبود معانی