۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

سرپرستی کردن به انگلیسی

معنی‌ها

direct, execute, father, head, overlook, oversee, preside, superintend, supervise

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

minister

مجازی engineer

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرپرستی کردن

  1. مترادف:
    نظارت کردن اداره کردن
  1. مترادف:
    کفالت کردن

ارجاع به لغت سرپرستی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرپرستی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرپرستی کردن

لغات نزدیک سرپرستی کردن

پیشنهاد بهبود معانی