embassage, ambassador's rank or position or term of office
سفارت در کشور خارجی مملو از چالش و موفقیت بود.
The ambassador's term in the foreign country was filled with challenges and successes.
سفارت او در برلین ده سال ادامه داشت.
His term as ambassador to Berlin lasted ten years.
legation, embassy
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
یادداشت سیاسی سفارت ایتالیا
a diplomatic note from the Italian Embassy
بخش بازرگانی سفارت فرانسه
the commercial section of the French Embassy
آنان کوشیدند بسته شدن سفارت را کماهمیت جلوه دهند.
They tried to downplay the importance of the embassy's closing.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سفارت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سفارت