فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سفره به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • تکه‌ای پارچه یا پلاستیک که روی زمین یا میز پهن می‌کنند و غذاها و خوراکی‌ها را روی آن قرار می‌دهند
  • فونتیک فارسی

    sofre
  • اسم
    dinner cloth, napery, tablecloth, spread
    • - او با دقت سفره را روی میز پهن کرد.

    • - She carefully spread the tablecloth over the table.
    • - علی خرده‌های نان را از روی سفره پاک کرد.

    • - Ali wiped the crumbs off the tablecloth.
  • غذای نذری
  • فونتیک فارسی

    sofre
  • اسم
    food or party given to religious or charitable purposes
    • - سفره‌ی مرتضی علی

    • - dinner in commemoration of Morteza Ali
    • - سفره‌ی حضرت ابوالفضل

    • - lunch in commemoration of Hazrate Abolfazl
  • لایه‌ی آبزا
  • فونتیک فارسی

    sofre
  • اسم
    زمین‌شناسی aquifer
    • - سفره منبع آبی قابل اتکایی را برای شهری که در نزدیکی قرار داشت، فراهم می‌کرد.

    • - The aquifer provided a reliable source of water for the nearby town.
    • - سفره‌ی زیرزمینی

    • - underground aquifer
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سفره

ارجاع به لغت سفره

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سفره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سفره

لغات نزدیک سفره

پیشنهاد بهبود معانی