فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

سفید به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

رنگ برف

فونتیک فارسی

sefid
اسم صفت
رنگ white, silver, snowy, leuco-, leuk-

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- خیابان‌ها با پرچم‌های سرخ و آبی و سفید آذین‌بندی شده بودند.

- The streets were decorated with red, blue, and white bunting.

- شراب سفید گازدار شامپاین فقرا است.

- Sparkling white wine is the poor man's champagne.
بدون رنگ یا نوشته

فونتیک فارسی

sefid
اسم صفت
colorless, blank

- هرگز زیر ورقه‌ی سفید امضا نکن.

- Never sign (under) a blank sheet of paper.

- او روزهای سفید خود را که در تنهایی گذرانده بود، توصیف کرد.

- She described her colorless days spent in solitude.
روشن

فونتیک فارسی

sefid
اسم صفت
fair, milk white, white

- هنرمند سفید را برای پس‌زمینه‌ی بوم انتخاب کرد.

- The artist chose a milk white for the canvas background.

- نژاد برایم فرق نمی‌کند چه سیاه، سفید، قهوه‌ای یا زرد.

- Race makes no difference to me whether black or white, brown or yellow.
رنگ برف

فونتیک فارسی

sefid-
سازه‌ی پیوندی
رنگ white, leuco-, leuk-

- گلبول‌های سفید نقش مهمی در سیستم ایمنی دارند.

- Leucocytes play a crucial role in the immune system.

- اصطلاح کم شماری سفیدگویچه‌ها به کاهش تعداد گلبول‌های سفید خون اشاره دارد.

- The term leukopenia indicates a decreased white blood cell count.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سفید

  1. مترادف:
    آق بیاض سپید سیمگون شیری‌رنگ نقره‌فام نقره‌گون
    متضاد:
    اسود سیاه

ارجاع به لغت سفید

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سفید» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سفید

لغات نزدیک سفید

پیشنهاد بهبود معانی