فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سنجه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • ابزار سنجش، اندازه‌ی سنجش
  • فونتیک فارسی

    sanje
  • اسم
    bench mark, canon, check, criterion, gauge, measure, measurement, module, scale, unit, yardstick, unit of measurement
    • - سنجه‌ی اتاق قبل از خرید اثاثه ضروری بود.

    • - The measurement of the room was necessary before buying furniture.
    • - سنجه‌ی دقیق برای آزمایش‌های علمی بسیار حیاتی است.

    • - Accurate measurement is crucial for scientific experiments.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سنجه

ارجاع به لغت سنجه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سنجه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سنجه

پیشنهاد بهبود معانی