آخرین به‌روزرسانی:

سوگلی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / sogoli /

favorite, pet, minion, grise, belle, eminence

محبوب، عزیز، برگزیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

او چندین همسر داشت ولی سوگلی او محترم نام داشت.

he had many wives, but his favorite was named Mohtaram.

هدیه‌ای برای معلم سوگلی‌ام

a gift to my favorite teacher

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سوگلی

  1. مترادف:
    برگزیده
  1. مترادف:
    عزیزدردانه عزیزکرده
  1. مترادف:
    محبوب معشوق

ارجاع به لغت سوگلی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سوگلی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سوگلی

لغات نزدیک سوگلی

پیشنهاد بهبود معانی