عامیانه goad, dig, prod
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
به الاغ کندرو سک زدن
to prod a slow moving donkey
کارآگاه سکی را نزدیک صحنهی جرم پیدا کرد.
The detective found a prod near the crime scene.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سک