با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

سیب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • میوه‌ای گرد، آلمه
  • فونتیک فارسی

    sib
  • اسم
    غذا و آشپزی گیاه‌شناسی apple, pippin
    • - درختان سیب غرق در شکوفه بودند.

    • - Apple trees were drowned in blossoms.
    • - مامان‌بزرگم همیشه توی آشپزخونه‌اش پای سیب درست می‌کنه.

    • - My granny is always baking apple pies in her kitchen.
    • - سیب را پوست بکن و ریز‌ریز بکن.

    • - Peel the apple and chop it.
    • - به هر کدام از ما دو سیب داد.

    • - She gave us two apples each.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سیب

ارجاع به لغت سیب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سیب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سیب

لغات نزدیک سیب

پیشنهاد بهبود معانی