غذا و آشپزی French fries, fried potatoes, potato chips
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خیلی دوست دارم یک پرس بزرگ سیبزمینی سرخکرده با برگرم سفارش بدهم.
I love to order a large portion of French fries with my burger.
امروز نهار یک بشقاب سیبزمینی سرخکرده خوردم.
I ate a plate of French fries for today's lunch.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سیبزمینیسرخکرده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سیبزمینیسرخکرده