آخرین به‌روزرسانی:

شدن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فونتیک فارسی / shadn /

to become, to get, to grow, to happen, to go, to come

(فعل کمکی) به شکل یا حالتی درآمدن

او پس‌از اتمام تحصیلاتش، پزشک خواهد شد.

She will become a doctor after she finishes her studies.

آن‌ها در نواختن پیانو بهتر شده‌اند.

They have gotten better at playing the piano.

فونتیک فارسی / shodan /

to take place, to happen, to appear, to loom, to come into view

(فعل کمکی) رخ دادن، پدید آمدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

جلسه هفته‌ی آینده برگزار خواهد شد.

The meeting will take place next week.

این رویداد در سالن اصلی برگزار خواهد شد.

The event will appear in the main hall.

فونتیک فارسی / shodan /

عامیانه to suit, to fit

(فعل کمکی) مناسب بودن

این لباس به او کاملاً می‌شد.

The dress suit her perfectly.

سیاست جدید به‌خوبی با ارزش‌های شرکت ما می‌شود.

The new policy fits well with our company's values.

فونتیک فارسی / shodan /

عامیانه to be possible, to be feasible

(فعل کمکی) امکان داشتن

با منابع مناسب، می‌شود بتوانیم به اهداف خود برسیم.

With the right resources, it could be possible to achieve our goals.

آن‌ها معتقدند که می‌شود هزینه‌ها را به‌طور قابل توجهی کاهش دهند.

They believe it will be feasible to reduce costs significantly.

سازه‌ی پیوندی
فونتیک فارسی / -shodan /

a combining form or auxiliary verb (meaning: become, be, get)

انجام شدن کاری

(در مورد اسباب و ماشین‌آلات) خراب شدن

to go blooey

جنب شدن

to have a wet dream

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شدن

  1. مترادف:
    صیرورت گردیدن گشتن
    متضاد:
    اتیان رسیدن فرارسیدن
  1. مترادف:
    رفتن روان‌شدن عازم‌شدن
  1. مترادف:
    گذشتن منقضی‌شدن

ارجاع به لغت شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شدن

لغات نزدیک شدن

پیشنهاد بهبود معانی