آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

شهردار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / shahrdaar /

mayor, mayoress, burgomaster

mayor

mayoress

burgomaster

رئیس شهرداری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

او رسماً به‌عنوان شهردار منصوب شد.

He was officially installed as mayor.

شهردار آینده

the incoming mayor

نمونه‌جمله‌های بیشتر

مسئله‌ی پارکینگ را با شهردار در میان گذاشتن

to put the problem of parking before the mayor

شهردار از مردم خواسته است که در مصرف آب صرفه‌جویی کنند.

The mayor has asked the people to save water.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت شهردار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شهردار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شهردار

لغات نزدیک شهردار

پیشنهاد بهبود معانی