cooking, cookery, culinary arts
cooking
cookery
culinary arts
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
علاقهی او به طباخی باعث شد کافهای در دل شهر باز کند.
His passion for cookery led him to open a small café in the heart of the city.
در طباخی چندان مهارت ندارم اما علاقه دارم که یاد بگیرم.
I'm not very skilled in cookery, but I'm willing to learn.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «طباخی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/طباخی