فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

طرف به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

جهت

فونتیک فارسی

taraf
اسم

side, direction, hand, way, flank, part

صندلی‌ها در ردیف‌های سه‌‌تایی در دو طرف هواپیما قرار دارند.

The seats are three abreast on either side of the plane.

سربازان در دو طرف رودخانه مستقر شده بودند.

The troops were disposed on both hands of the river.

سمت مخالف

فونتیک فارسی

taraf
اسم

opposite, counterpart, side, face

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

فروشگاه در طرف دیگر خیابان واقع شده است.

The store is located on the other side of the street.

او در طرف مقابل میز در طول جلسه ایستاده بود.

She stood on the opposite side of the table during the meeting.

هنگام

فونتیک فارسی

taraf
اسم

at, toward, around, near, in

محل‌های جالب زیادی برای کشف در اطراف شهر وجود دارد.

There are many interesting places to explore around the city.

پارک طرف رودخانه است.

The park is near the river.

او

فونتیک فارسی

taraf
ضمیر

date, opponent, party, guy, person, competitor

برای خراب کردن روحیه‌ی طرف مرتباً سوت می‌زد.

To psych up his opponent, he kept whistling.

در این بازی، هر طرف باید از مهارت‌های خود به‌درستی استفاده کند.

In this game, every person must use their skills wisely.

گوشه

فونتیک فارسی

tarf
اسم

ادبی corner, side, rim

درختی زیبا در طرف حیاط رشد کرده است.

There’s a beautiful tree growing at the corner of the yard.

کودکان در طرف زمین بازی بازی کردند.

The children played on the side of the playground.

نگاه از گوشه‌ی چشم

فونتیک فارسی

tarf
اسم

side glance, a look for the side of the eye

با طرفی سریع به او اطمینان داد که همه‌چیز خوب است.

With a quick side glance, he reassured her that everything was fine.

او طرفی به او انداخت و نیت‌هایش را زیر سوال برد.

She gave him a side glance, questioning his intentions.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد طرف

  1. مترادف:
    جانب جهت حاشیه سمت سو صوب عرض قبل کران کرانه کنار ناحیه
  1. مترادف:
    حریف معارض
  1. مترادف:
    فلانی
  1. مترادف:
    مخاطب
  1. مترادف:
    حدود حوالی
  1. مترادف:
    رو سطح ور
  1. مترادف:
    گوشه‌چشم نیم‌نگاه
  1. مترادف:
    کنار کناره

ارجاع به لغت طرف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «طرف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/طرف

لغات نزدیک طرف

پیشنهاد بهبود معانی