آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: سه‌شنبه ۶ آبان ۱۴۰۴

    عرض به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / arz /

    ریاضی width, breadth, wideness, spread, broadness, latitude, across

    width

    breadth

    wideness

    spread

    broadness

    latitude

    across

    پهنا

    مکعب سه بعد دارد: طول، عرض و عمق

    cubes have three dimensions: length, width, and depth

    او با شنا عرض رودخانه را طی کرد.

    He swam across the river.

    اسم
    فونتیک فارسی / arz /

    time, throughout, period, within (a specified length of time)

    time

    throughout

    period

    within

    مدت، فاصله‌ی زمانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    نمایش قرار است در عرض سه ساعت اجرا شود.

    The show is scheduled to run for three hours' time.

    این پروژه باید در عرض یک دوره‌ی شش ماهه تکمیل شود.

    The project must be completed within a six-month period.

    اسم
    فونتیک فارسی / arz /

    presentation, proposal, showing up, exhibition, flaunting, flexing

    presentation

    proposal

    showing up

    exhibition

    flaunting

    flexing

    ارائه

    او به‌خاطر عرض واضح و جذابش تحسین شد.

    She received praise for her clear and engaging presentation.

    او عرض دقیقی برای طرح توسعه‌ی جامعه نوشت.

    She wrote a detailed proposal for the community development plan.

    اسم
    فونتیک فارسی / arz /

    statement, say, saying, utterance, talk

    statement

    say

    saying

    utterance

    talk

    گفتن

    عرض او در جلسه کوتاه اما پرمعنی بود.

    His utterance during the meeting was brief but meaningful.

    بعداز عرض او یک مکث ایجاد شد قبل‌از اینکه کسی پاسخ دهد.

    There was a pause after his statement before anyone responded.

    اسم
    فونتیک فارسی / araz /

    accident, event, occasion, occurrence

    accident

    event

    occasion

    occurrence

    عارضه، رویداد

    این عرض منجر به مشکلاتی در بهبودی او شد.

    The accident led to complications in his recovery.

    این عرض غیرمنتظره بود و نیاز به توجه فوری داشت.

    The event was unexpected and required immediate attention.

    اسم
    فونتیک فارسی / erz /

    ادبی respect, credit, honor, honour, prestige, reputation

    respect

    credit

    honor

    honour

    prestige

    reputation

    آبرو، اعتبار

    حفظ عرض برای داشتن شهرت خوب مهم است.

    Maintaining respect is important for a good reputation.

    عرض را به جایی بده که شایسته است.

    Give credit where credit is due.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد عرض

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    پهنا پهنه
    متضاد:
    درازا درازی طول
    مترادف:
    بیان حرف سخن گفتار گفته
    مترادف:
    شرح وصف
    مترادف:
    آبرو اعتبار جاه حیثیت شرف قدر ناموس
    مترادف:
    ذات گوهر نفس

    سوال‌های رایج عرض

    ارض یا عرض — کدام درست است؟

    هر دو کلمه «ارض» و «عرض» در زبان فارسی وجود دارند اما معنای متفاوتی دارند و هر دو از نظر املایی درست هستند.

    «ارض» به معنی زمین است و بیشتر در متون دینی، علمی و ادبی به کار می‌رود.

    «عرض» به معنی پهنا، عرض کردن، ارائه دادن یا عرض سلام است و در زبان روزمره و متون رسمی بسیار رایج است.

    «ارض» و «عرض» دو کلمه متفاوت با معانی مختلف‌اند که هر دو به درستی نوشته می‌شوند، ولی کاربردشان با هم فرق دارد. بنابراین انتخاب درست بسته به معنای مورد نظر است.

    ارجاع به لغت عرض

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «عرض» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عرض

    لغات نزدیک عرض

    • - عرصه
    • - عرصه شطرنج
    • - عرض
    • - عرض آبرو
    • - عرض‌اندام
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.