chastity, innocence, purity, immaculateness, continence
ندیمهها سوگند عصمت یاد میکنند
Nuns take a vow of chastity
داستایوسکی درمورد پاکی مینوشت نه عصمت یا باکرگی
Dostoevsky was writing about purity, not chastity or virginity
feminine proper noun, Esmat
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
عصمت زیادی خجالتی است
Esmat is too embarrassed
درمورد عصمت دچار سوتفاهم شدهای
You are completely mistaken about Esmat
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عصمت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عصمت