operation, working, action, function, performance, activity, showing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اثربخشی برنامهی آموزشی جدید از عملکرد بهبودیافتهی کارکنان مشخص بود.
The effectiveness of the new training program was evident in the improved performance of the employees.
عملکرد این موتور
this engine's performance
عملکرد عالی
excelling performance
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عملکرد» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عملکرد