فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

عمیق به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ژرف، گود

فونتیک فارسی

amigh
صفت

deep, profound, fathomless, deep set, bottomless, deep seated, deep rooted, implacable, in depth, heartfelt, intensive, inveterate, intense

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

زخم عمیق

a deep wound

نفس عمیق

a deep breath

نمونه‌جمله‌های بیشتر

بررسی عمیق غزلیات شکسپیر

an in-depth study of Shakespeare's sonnets

نتیجه‌ی همه‌ی آن بحث‌ها چیزی جز اختلاف عمیق نبود.

The end of all those discussions was nothing but profound discord.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عمیق

  1. مترادف:
    ژرف عمق‌دار گود
  1. مترادف:
    تام کامل

ارجاع به لغت عمیق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عمیق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عمیق

لغات نزدیک عمیق

پیشنهاد بهبود معانی