آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

عمیق به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / amigh /

deep, profound, fathomless, deep set, bottomless, deep seated, deep rooted, implacable, in depth, heartfelt, intensive, inveterate, intense

deep

profound

fathomless

deep set

bottomless

deep seated

deep rooted

implacable

in depth

heartfelt

intensive

inveterate

intense

ژرف، گود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

زخم عمیق

a deep wound

نفس عمیق

a deep breath

نمونه‌جمله‌های بیشتر

بررسی عمیق غزلیات شکسپیر

an in-depth study of Shakespeare's sonnets

نتیجه‌ی همه‌ی آن بحث‌ها چیزی جز اختلاف عمیق نبود.

The end of all those discussions was nothing but profound discord.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عمیق

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
ژرف عمق‌دار گود
مترادف:

ارجاع به لغت عمیق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عمیق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عمیق

لغات نزدیک عمیق

پیشنهاد بهبود معانی