فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

فحش به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ناسزا، دشنام

فونتیک فارسی

fohsh
اسم

abuse, curse, obscenity, execration, invective, oath, swearword, cursing, profanity, obloquy, slander, defamation, asperity, imprecation, vituperation, malediction, brickbat, damn, dirty word, expletive, fulmination, cussing, cuss

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

کسی را به باد فحش گرفتن

to hail curses on someone

تا دلش می‌خواست فحش داد.

He cursed to his heart's content.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

فحش شنیدیم؛ ولی جیک نزدیم.

We were cursed but we didn't peep.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فحش

  1. مترادف:
    بددهانی بدزبانی دشنام زشتیاد سب سخط سقط شتم ناسزا هتک

ارجاع به لغت فحش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فحش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فحش

لغات نزدیک فحش

پیشنهاد بهبود معانی