آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

فحش دادن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / fohsh daadan /

to curse, to swear, to damn, to vituperate, to comminate, to execrate, to fulminate, to maledict, to cuss (out)

to curse

to swear

to damn

to vituperate

to comminate

to execrate

to fulminate

to maledict

to cuss

ناسزا گفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

تا دلش می‌خواست فحش داد.

He cursed to his heart's content.

او به‌اندازه خوراک می‌خورد و در روز بیش از چندین‌بار فحش نمی‌دهد!

He eats in moderation and swears no more than several times a day!

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فحش دادن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فحش دادن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فحش دادن

لغات نزدیک فحش دادن

پیشنهاد بهبود معانی