فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

فروختن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

با پول گرفتن چیزی را به کسی دادن

فونتیک فارسی

forookhtan
فعل متعدی

to sell, to vend, to deal, to market, to offer for sale, to put on the market, to resell, to dispose, to float, to junk, (informal) to flog, to push, to truck

ازطریق مزایده فروختن

to sell by auction

او تصمیم گرفت جواهرات دست‌ساز خود را به‌صورت آنلاین بفروشد.

She decided to market her handmade jewelry online.

کسب معاش ازطریق بدن خود کردن

فونتیک فارسی

forookhtan
فعل متعدی

to prostitute

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

دخترت را نفروش.

Do not prostitute your daughter.

چه شرم‌آور است که ناموسش را می‌فروشد.

How shameful he is to prostitute his honour.

خیانت کردن

فونتیک فارسی

forookhtan
فعل متعدی

to peddle, to to betray

جاسوس مجبور شد کشورش را بفروشد تا خانواده‌اش را نجات دهد.

The spy had to betray his country to save his family.

او هرگز دوستانش را نخواهد فروخت؛ به هر قیمتی که باشد.

He would never peddle his friends, no matter the cost.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فروختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فروختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فروختن

لغات نزدیک فروختن

پیشنهاد بهبود معانی