selling, sale, trade, trading, disposition, vending, vendition, retailing, bargaining, jobbing, vendue
فروش سهامی که (تا مدت تعیینشده) بیسود خواهند بود.
Stocks selling ex-dividend.
چند سال است که فروش نوشابههای الکلی غیرقانونی شده است.
The sale of alcoholic drinks has been illegalized for some years.
sales, proceeds
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تبلیغات خوب موجب فروش خوب میشود.
Good advertising leads to good sales.
آنها فروش پایین را به استراتژیهای ضعیف بازاریابی مربوط دانستند.
They attributed the low sales to poor marketing strategies.
a combining form (meaning: seller)
سبزیفروش
greengrocer
گلفروش
florist
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فروش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فروش