با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

فرومایگی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • پستی
  • فونتیک فارسی

    foroomaayegi
  • اسم
    abjectness, baseness, roguery, ignobility, turpitude, meanness, villainy, depravity, sordidness, shabbiness
    • - فرومایگی انگیزه‌هایشان اعتماد کردن به آن‌ها را غیرممکن می‌کرد.

    • - The baseness of their motives made it impossible to trust them.
    • - دروغ‌ها و خیانت‌های سیاستمدار نشان فرومایگی او بود.

    • - The politician's lies and betrayals exemplified his ignobility.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد فرومایگی

ارجاع به لغت فرومایگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرومایگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فرومایگی

لغات نزدیک فرومایگی

پیشنهاد بهبود معانی