pressed, condensed, compressed, squeezed, pushed, tight, dense, shoved, concentrated, compacted, rammed
پنبهی فشرده
compressed cotton
چوب فشرده محکمتر است.
Pressed wood is stronger.
concise, compact, summary, abridged, intensive
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لوح فشرده معجزهی تکنولوژی مدرن است.
The compact disc is a miracle of modern technology.
کلاسهای فشردهی فرانسوی
intensive French courses
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فشرده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فشرده