آیکن بنر

باران و لیست کامل تمام لغات آب‌وهوا به انگلیسی

باران و لیست کامل لغات آب‌وهوا به انگلیسی

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

فضولی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / fozooli /

meddling, inquisitiveness, interference, nose, nosiness, prying, meddlesomeness, interloping, curiosity, presumption

meddling

inquisitiveness

interference

nose

nosiness

prying

meddlesomeness

interloping

curiosity

presumption

کنجکاوی بی‌دلیل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

شهرام همسایه‌ی فضولی دارد که همیشه از روی نرده‌ها سرک می‌کشد.

Shahram has a nosy neighbor who always peeks over the fence.

فضولی موقوف.

Curiosity killed the cat.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فضولی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فضولی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فضولی

لغات نزدیک فضولی

پیشنهاد بهبود معانی