امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

فضولی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کنجکاوی بی‌دلیل

فونتیک فارسی

fozooli
اسم
meddling, inquisitiveness, interference, nose, nosiness, prying, meddlesomeness, interloping, curiosity, presumption

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- شهرام همسایه‌ی فضولی دارد که همیشه از روی نرده‌ها سرک می‌کشد.

- Shahram has a nosy neighbor who always peeks over the fence.

- فضولی موقوف.

- Curiosity killed the cat.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فضولی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فضولی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فضولی

لغات نزدیک فضولی

پیشنهاد بهبود معانی