آخرین به‌روزرسانی:

فیلمنامه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / filmnaame /

سینما و تئاتر scenario, screenplay, script, film script

داستان فیلم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

کارگردان تصمیم گرفت با اضافه کردن عناصر کمدی بیشتر فیلمنامه را گیراتر کند.

The director decided to punch up the script by adding more comedic elements.

اقتباس‌گر فیلمنامه فکر می‌کند فیلمنامه نیاز به کار دارد.

The screenplay adaptor thinks the script needs some work.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فیلمنامه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فیلمنامه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فیلمنامه

لغات نزدیک فیلمنامه

پیشنهاد بهبود معانی