۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

قریب‌الوقوع به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / gharibolvoghoo' /

on the verge of happening, impending, imminent, pending, forthcoming, instant

دارای احتمال وقوع در آینده‌ی نزدیک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

قریب‌الوقوع بودن

to be about to happen, to be imminent of impending, to impend

سقوط حکومت‌های نکوهیده مردم قریب‌الوقوع است

the downfall of regimes that are hated by the people is imminent

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قریب‌الوقوع

  1. مترادف:
    نزدیک
    متضاد:
    بعیدالوقوع

ارجاع به لغت قریب‌الوقوع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قریب‌الوقوع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قریب‌الوقوع

لغات نزدیک قریب‌الوقوع

پیشنهاد بهبود معانی