pertaining to installments
قرارداد وام شامل شرایط قسطی است.
The loan agreement includes terms pertaining to installments.
سخنرانی او بر بیمهنامههای قسطی متمرکز بود.
His presentation focused on policies pertaining to installments.
by installments
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مقداری از پول آن را نقد و بقیه را قسطی میدهم.
I will pay part of the money for it in cash and the rest by installment.
چیزی را قسطی خریدن
to buy something by installments
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «قسطی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قسطی